قش وكيل دعاوي در حقوق فرانسه معاصر با نگرشي به حقوق ايران


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : چهار شنبه 5 آذر 1393
بازدید : 268
نویسنده : رسول رشیدی

پس از اخطار به پرداخت وجه يا تسليم مال, وكيل تا يك ماه از تاريخ ابلاغ از پرداخت يا استرداد آن امتناع كند و يا بي تفاوت بماند. 
رئيس كانون وكلا, به وسيله اخطاركننده و وكيل ذينفع از آن مطلع شده باشد. وكيل در مورد اين بيمه, اصولاً نم يتواند بيش از مبلغ مورد تضمين بيمه گر, وجوه با اوراق بهادار يا اسناد دريافت كند. 
2. اگر كانون وكلا از طريق فقوق استفاده نكند, وكيل مكلف است بلا معرفي وثيقه از آن استفاده كند. اين امر در صورتي امكان دارد كه بانك يا يك موسسه اعتباري يا يك شركت بيمه با گرفتن وثيقه در ازاي دين از او ضمانت كرده باشد. وثيقه بايد كتباً به عمل بيايد و به برخي شرايط مذكور در پيش طرح (مبلغ, شرايط و غيره) پاسخ دهد. 
رابطه وكيل با موكل. پيش طرح تصويب نامه اصرار دارد كه وكيل پيش از تسويه نهايي, صورت حساب ويژه را تسليم موكل كند. اين صورت حساب از يك سو بايد مخارج عدليه و هزينه سفر و از سوي ديگر مخارج تعرفه داردو حق الوكاله را يك به يك در برداشته باشد. وكيل مكلف است كه وجوه دريافتي را به عنوان پيش پرداخت (مساعده) در آن ذكر كند. به اضافه اين صورت حساب به محض درخواست موكل يا رئيس كانون وكلا, رئيس دادگاه شهرستان يا رئيس كل دادگاههاي استان كه مشمول رسيدگي به اختلاف حق الوكاله يا ماليات است,بايد تسليم شود. ماده 33 قانون وكالت ايران نيز درباره خسارات وارده در قسمت دوم خود مقرر مي دارد: ميزان خسارتي كه محكوم له مي تواند از محكوم عليه مطالبه نمايد, مطابق تعرفه اي است كه وزارت عدليه تنظيم مي نمايد. طبق ماده 35, مخارج لازمه مذكوردر ماده قبل عبارت است از مخارج عدليه و خرج مسافرت و خرج تحقيقات محلي و حق الزحمه مصدقين و خبره و حق الحكميه و خرج تلگراف و پست و طبع اعلامات. 
گفتار دوم. حققو و وظايف وكلا در وكالت منفرد 
تغيير شكل حرفه وكالت. مطابق سنت قضايي فرانسه, دو جنبه شفاهي و كتبي وكالت نقشي اساسي به وكيل در دادرسي واگذار مي كرد. وظايف مدافع شفاهي كه از ابتدا از وظايف مدافع كتبي كاملاً متمايز بود بعداً به آن نزديك شد, زيرا در برخي از مراجع قضايي اختصاصي نيز وكيل مدافع شفاهي نه تنها, موكل خود را همراهي مي كرد, بلكه نماينده رسمي او نيز محسوب مي شد. 
تركيب اين دو گونه وكالت شفاهي و كتبي در سالهاي 1972 و 1992 چهره حقوقي وكالت را بيش از سابق به روي وكيل باز كرد و نقش او را تغيير داد؛ زيرا وكيل در اقامه دعوي هر دو نقشي را ايفا مي كند كه مطابق سنت قضايي مدافع شفاهي سابق و مدافع كتبي قبلاً در دادگاه شهرستان به عهده مي گرفت, به علاوه ممكن است وكيل در خارج از اقامه دعوي, مشاور حقوقي موكل خود نيز باشد. 
ما به ترتيب حقوق و وظايف وكيل (بند اول) و سپس ضمانت اجراي وظايف او (بند دوم) را بررسي خواهيم كرد. 
بند اول. وظايف و مزاياي وكيل 
1. وظايف 
الف . وظايف غير حقوقي (توسعه وكالت). گرچه حرفه وكالت در ابتدا از عنوان مشاور حقوقي جدا بود, ولي پس از اصلاحيه 1990 ان دو حرفه با يكديگر تركيب شدند و چنانكه بندهاي 1و2 ماده 1 قانون 1971 منقول قانون 1990 به روشني تصريح مي كند: اعضاي حرفه جديد وظايفي را كه قبلاً به هر يك از وكلا و مشاوران حقوقي واگذار شده بود با هم انجام مي دهند. 
در اينجا اين نكته را بايد يادآوري كرد كه پيشتر وكلا, به مناسبت حرفه خود, نمي توانستند انجام برخي از مشاغل را به عهده بگيرند؛ زيرا با حرفه آنان غير قابل جمع بود (مانند عضويت در شوراي نظارت شركتها بيش از 7 سال) يا شغل مديريت قضايي كه قانون 31 دسامبر 1990 به آن انعطاف بخشيده و انجام |آن را به وكلا اجازه داده است و نيز قانون 1971 منقول در بند 1 ماده 6 قانون 1990, حق همراهي و نمايندگي وكلا را در ادارات عمومي تصريح كرده و ماموريت قضائي آنان را مشخص مي سازد. 
ب. وظايف حقوقي (دو نقش متمايز وكيل). وكيل در فعاليتهاي حقوقي خود, اگر ماموريتهاي محوله در دادگستري را كه ممكن است به او واگذار كنند مستثني نمايند, دو نقش متمايز ايفا مي كند: او نماينده رسمي موكل خود و در عين حال همراه اوست. قانون مقرر مي دارد كه وكلا در حين انجام وظيفه بايد لباس مخصوص وكالت را بپوشند (بند 2 ماده 5 قانون 1971).(6) 
وكيل نماينده رمسمي موكل خود است. مطابق ماده 4 قانون, وكيل نماينده رسمي موكل خود است و براي معرفي خود نيازي به ابراز وكالتنامه ندارد. زيرا به هنگام تسليم دادخواست رونوشت وكالتنامه را پيوست آن كرده است و ديگر برحسب عادت, به قبول آن اكتفا مي شود. وكيل در اين سمت وظايف سابق مدافعان كتبي در دادگاه عمومي ومصدقين تجارتي را به عهده مي گيرد. 
او منحصراً نماينده موكل خود در دادگاه شهرستان ( عمومي است, از اين رو تابع او امر ان است (7) _ كه سابقاً درباره مدافع كتبي و مصدق تجارتي معمول بود. چنانچه كانونهاي وكلا گروهبندي كرده باشند, وكيل نمي تواند در مراجع ديگر, جز دادگاه شهرستان و دادگاه بخش استان حوزه قضائي كانون وكلاي خود, نمايندگي كسي را بپذيرد مگر به اجازه كانون وكلاي آن. (8) 
اما او مي تواند نمايندگي موكل را در همه دادگاههاي اختصاصي ( دادگاه بخش, دادگاه بازرگاني, هيات حل اختلاف كار و دادگاههاي تامين اجتماعي) و حتي در شعب محلي ديوان محاسبات قبول كند. در اين موارد وكالت او انحصاري نيست. همچنين وكيل درخواست هاي خود را تنظيم كرده, به دادگاه تسليم مي كند (9) و در انجام اين كار نيز باندازه, وكلاي مدافع كتبي و مامورين قضايي سابق حق الزحمه دريافت مي كند. 
وكيل موكل خود را همراهي مي كند. در اين مورد نيز وكلا وظايف سابق خود را كه پيش از اصلاح قانون داشتند حفظ كرده اند. آنان موكل خود را همراهي مي كنند و با او به مشورت پرداخته, از طرف او طرح شكايت مي كنند. در اين زمينه, انحصار وكلا به هيچ وجه تغييري نكرده است. وكيل بيانات شفاهي را در محضر دادگاه شهرستان به عمل مي آورد, ولي در عين حال موكل, خود, مي تواند شخصاً موضوع دعوي را توضيح دهد. (ماده 8 قانون آيين دادرسي مدني جديد) اما اگر احساسات بر او غلبه كند يا عدم مهارت او مانع از طرح دعوي يا حفظ ظاهر موضوع باشد (10), رئيس دادگاه مي تواند رشته سخن را از او بگيرد. انجام اين امر نقش اساسي و سنتي وكيل است. او از اين حق خود در كليه مراجع مدني, كيفري, اداري و انتظامي استفاده مي كند. (11) وي مي تواند فعاليت خود را محدود به حوزه قضائي كانون وكلاي خود ننمايد بلكه آن را در سراسر كشور اعمال كند. اما وقتي كه او در خارج از حوزه قضائي كانون خود در دادگاهي اقامه دعوي كند, مكلف است خود را به رئيس دادگاه و قضات دادسراي حاضر در جلسه, به رئيس كانون وكلاي محل و همكار خود, وكيل طرف مقابل, معرفي كند. 
در دعاوي كيفري, وظيفه مدافع شفاهي دفاع از متهم است. او پس از مرحله تحقيقات, در تمام طول دادرسي دخالت مي كند. حضور او در جلسه ممكن است برخلاف ميل برخي افراد باشد. از نظر افكار عمومي از نقش وكيل گاهي سوء تعبير مي شود؛ زيرا به عقيده آنها وقتي كه مجرميت متهم محرز به نظر مي آيد, دفاع از او بي مورد خواهد بود. در اين باره بايد به خوبي توجه كرد كه ماموريت مدافع شفاهي تنها دفاع از بي گناهي موكل خود نيست, بلكه نقش او به ويژه تضمين اين امر است كه آيا در تمام طول دادرسي استفاده از دلايل (اداره دلايل) مطابق قانون صورت گرفته يا نه. وكيل علاوه بر همراهي شخصي با موكل خود, احترام به قواعد حمايت از حقوق فردي را نيز در جهت منافع عمومي وضع شده اند به عهده مي گيرد. او با دفاع از متهم از همه بي گناهان دفاع مي كند, زيرا از وابستگان دادگاهها است.(12) 
مدافع شفاهي در انجام ماموريت خود كه تنها در دعاوي مدني در دادگاه استان به عمل مي آيد صاحب دعوي را همراهي مي كند. او با بلاغت دعوي را بيان كرده, مسائل آن را توضيح مي دهد كه براي جلب نظر دادگاه مفيد است. در اينجا, بر خلاف آنچه مردم تصور مي كنند, ميان وكيل و صاحب دعوي رابطه وكالت وجود ندارد, بلكه رابطه ميان آن دو, همان گونه كه برخي از نويسندگان گفته اند, مانند رابطه در عقد جعاله است كه صاحب دعوي, جاعل و مدافع شفاهي, عامل آن محسوب مي شود. ازاينجا بر مي آيد كه مدافع شفاهي در قابل صاحب دعوي مسئول اظهارات خود نيست(13) و پاسخگوي اداره دادرسي در قبال موكل خود نمي باشد, زيرا اين امر برخلاف قواعد مشاغل و حرف است. 
چون مدافع شفاهي نماينده رسمي صاحب دعوي نيست, اظهارات او در محضر دادگاه اصولاً صاحب دعوي را ملزم نمي كنند. صاحب دعوي مي تواند آنها را انكار نمايد. (14) اما غالباً انكار نمي كند, زيرا در اداي شفاهي توضيحات, او در كنار مدافع شفاهي حضور داشته و با سكوت خود, اظهارات مدافع شفاهي را تلويحاً تصويب كرده است و فقط به واسطه همين تصويب است كه صاحب دعوي ملزم به آن خواهد بود. 
با توجه به تحولي كه در مشاغل و حرف آزاد به وقوع پيوسته است, مي توان گفت كه ميان مافع شفاهي و صاحب دعوي قراردادي واقع مي شود كه مي توان آن را قرارداد خدمات مستقل تعريف كرد, ولي اين قرارداد نيز وقتي مي تواند مشخص شود كه صاحب دعوي از خدمات دو نفر مدافع شفاهي استفاده كند: يكي وكيلي كه قبلاً شكايت كرده است و ديگري كه وابسته به دادگاه عمومي است كه لايحه مي دهد. 
وظايف قضائي ديگر. در صورت فقدان يا غيبت اعضاي دادگاه, مي توان آنان را از وكلا تامين كرد مگر اينكه وكيل در مرحله كارآموزي باشد. در اين مورد پيش طرح تصويب نامه اوت 1991 از تصويب نامه 9 ژوئن نكرده است كه وكيل كارآموز را از تكميل كادر مراجع قضائي ممنوع مي كرد. 
2. حمايت از وكيل 
حمايت قوانين كيفري. قانون 1971 براي تجاوز به حرفه انحصاري وكالت دو گونه مجازات معين مي كند: 
از يك سو, برابر ماده 72, كسي كه بدون ثبت نام رسمي در دفتر كانون وكلا, تظاهر و مداخله در عمل وكالت با شرايط مذكور در ماده 4 (همراهي يا قبول نمايندگي رسمي از اصحاب دعوي در مراجع قضائي) كند, به پرداخت جريمه از 3600 فرانك تا 30000 فرانك در صورت تكرار از 18000 فرانك تا 60000 فرانك و به حبس تاديبي از شش روز تا شش ماه يا به يكي از اين دو مجازات محكوم مي شود مگر درمواردي كه قراردادهاي بين المللي انجام وكالت را اجازه دهند. اين مجازات درقانون ايران نيز معين شده است؛ چنانكه ماده 55 قانون وكالت مقرر مي دارد: وكلاي معلق و اشخاص ممنوع الوكاله و به طور كلي هر شخصي كه داراي پروانه وكالت نباشد ازهر گونه تظاهر و و مداخله در عمل وكالت ممنوع است؛ اعم از اينكه عناوين تدليس از قبيل مشاور حقوق و غيره اختيار كند يا اينكه به وسيله شركت و ساير عقود با عضويت در موسسات خود را اصيل دعوي قلمداد نمايد. متخلف از يك الي شش ماه به حبس تاديبي محكوم خواهد شد. 
از سوي ديگر ماده 74 ( منقول در ماده 30 قانون 1990) مطابق بند 1 قانون مجازات, استفاده غير قانوني از لباس رسمي, نشانهاي رسمي, استفاده از عناوين وكالت يا عناوين مشابه آن را بدون رعايت شرايط قانوني, از شش ماه تا دو سال حبس تاديبي و از 1500 فرانك تا 40000 فرانك جريمه محكوم مي كند . همين مجازات مقرر است در مورد استفاده از عنوان مشاور حقوقي يا عناوين مشابه آن. 
3. اختيارات وكيل 
موارد استفاده از اختيارات. وكيل براي اينكه بتواند با كمال آزادي و استقلال و حفظ احترام لازم ماموريت خود را انجام دهد, از اختيارات زير استفاده مي كند: 
وكيل مي تواند از اقامه دعوي يا دريافت پرونده امتناع كند مگر اينكه به وسيله رئيس كانون وكلا راساًَ انتخاب شده باشد. (15) در اين صورت بايد عذر خود را با دلايل آن براي رئيس كانون يا كميسيون ارجاع كننده بفرستد. در صورت قبول آن, مي تواند از انجام وكالت امتناع كند. اين ترتيب در ماده 31 قانون وكالت ايران نيز برقرار است: وكلا بايد وكالت اشخاص حقوقي و جزايي را كه در حدود قوانين و نظامات به آنها ارجاع مي شود قبول نمايند... 
وكيل به هنگام اقامه دعوي بايد لباس رسمي پوشيده و برپا باشد و اگر بخواهد كلاه نيز بر سرگذارد . او فقط دعوي بايد لباس رسمي پوشيده و برپا باشد و اگر بخواهد كلاه نيز بر سرگذارد. او فقط هنگام قرائت درخواست هاي خود, كلاه را بر مي دارد, زيرا در اين صورت به جاي مدافع كتبي سابق انجام وظيفه مي كند كه حق نداشته با كلاه سخنراني كند. در اين باره ماده 66 آيين نامه قانون وكالت مصوب 1316 نيز مقرر مي دارد: وكلاي درجه اول و دوم عدليه در موقع محاكمات جنايي و در ساير محاكماتي كه قضات با لباس قضايي هستند و همچنين در مواردي كه از طرف قسمت تشكيلات وكلا به آنها ابلاغ مي شود با لباس مخصوص وكالت حاضر شوند. استعمال لباس وكالت در غير از موارد فوق ممنوع است. 
وكيل مطابق ماده 41 قانون 29 ژوئيه 1881, از مصونيت آزادي بيان كه براي دفاع ضروري است استفاده مي كند.(16) 
سرانجام بايد گفت كه دفترخانه وكيل مصون از تعرض است.(17) 
4. حق الوكاله 
تعيين حق الوكاله. گرچه تعرفه هزينه تسليم دادخواست در قانون معين شده است, اما ميزان حق الوكاله ماموريتهاي مشاوره, همراهي, تحرير درخواست هاي عادي و توضيحات شفاهي در جلسه دادگاه با موافقت موكل معين مي شود. طي كارهاي مقدماتي قانون 1990, تعيين حق الوكاله از روي نتيجه قضائي حاصله كه با موافقت موكل به عنوان حق الوكاله مكمل به مجلس ملي پيشنهاد شده بود در مجلس سنا رد شد, اما كميسيون مشترك مجلسين آن را به صورت زير تحرير كرد: تعيين قبلي حق الوكاله از روي نتيجه حاصله ممنوع است و شرط خلاف آن نيز باطل مي باشد. اما در ضمن اخذ راي به قانون مورخ 10 ژوئيه 1971 مربوط به معاضدت حقوقي, ماده 10 آن قانون دوباره اصلاح شد و عنوان حق الوكاله مكمل را تاييد كرد. بند 2 آن در صورت عدم توافق وكيل و موكل براي تعيين حق الوكاله, مطابق عرف پنج ضابطه معين مي كند: وضع مالي موكل, كم و كيف دعوي, هزينه هاي مصروف وسيله وكيل, شهرت وكيل و مراقبت او, و بند 3 آن تعيين حق الوكاله را بدون رعايت ضوابط فوق ممنوع مي كند. با وجود اين رويه قضائي برخي از دادگاهها تعيين حق الوكاله مكمل را از روي نتايج حاصله يا خدمات انجام يافته بدون رعايت شرايط مذكور نيز جايز مي دانند. 
اختلافات مروبط به حق الوكاله. وكيل در قبال دريافت حق الوكاله از موكل, تعهد مي كند كه او را در دادرسي همراهي كند. بررسي پيشينه امر نشان م يدهد كه در گذشته, وكيل در صورت عدم پرداخت حق الوكاله وسيله موكل, فقط با اجازه هيات مديره كانون وكلا, آن را وسيله دادگاه مطالبه كند. اين تحريم سنتي طي ساليان اخير متروك شده و حتي از آيين نامه برخي از كانونها نيز حذف گرديده است. قانون 31 دسامبر 1957 از اين تحول استقبال كرد و ترتيب وصول قضائي آن را نيز ميعن نمود. براثر آن, در صورت اختلاف در حق الوكاله, رئيس كانون مكلف به دخالت بود و اگر موفق به سازش طرفين نمي شد, دادگاه شهرستان محل اقامت وكيل در جلسه اداري به آن حكم مي كرد. 
اين شيوه جاي خود را به مواد 174 تا 179 پيش طرح تصويب نامه اوت 1991 داد. اين مواد ترتيب وصول حق الوكاله را ساده تر كرد تا از شكايتهاي بي مورد جلوگيري كند. 
اختلاف به وسيله موكل يا وكيل شخصاً نزد رئيس كانون كه صلاحيت انحصاري دارد مطرح مي شود. چنانچه رئيس كانو وكلا حاضر نباشد يا اختلاف مروبط به حق الوكاله خود او باشد, در محضر رئيس دادگاه شهرستان مطرح مي شود كه آن را مانند رئيس كانون رسيدگي و اظهار نظر مي كند و رئيس كانون مكلف است پس از توجه به نظريات وكيل و موكل ظرف 3 ماه به آن راي دهد. (او مي تواند براي رسيدگي به آن يك نفر عضو مميز معين كند) اين مهلت ممكن است به علل موجه تمديد شود. اگر رئيس كانون ظرف سه ماه يا مهلت هاي تمديدي راي صادر نكند, وكيل يا موكل مستقيماً به رئيس كل دادگاه استان رجوع مي كند. تصميم رئيس كانون نيز با همان شرايط قابل شكايت است. 
رئيس كل طرفين را احضار كرده و اظهارات آنان را در قبال يكديگر استماع مي كند و اگر بخواهد موضوع اختلاف را به دادگاه استان ارجاع مي كند كه مانند رئيس كل به آن رسيدگي مي كند. دستور يا راي دادگاه به وسيله مدير دفتر به طرفين ابلاغ مي شود. از اين رو ماده 178 پيش طرح تصويب نامه مقرر مي دارد: در صورت عدم شكايت از تصميم رئيس كانون وكلا به دادگاه استان,تصميم رئيس كانون به درخواست وكيل يا موكل او با دستور رئيس دادگاه شهرستان قابل اجراست. 
5. اقامتگاه دائمي ودفترخانه دوم 
اصل آزادي تغيير محل. در گذشته وكلا مكلف بودند كه مطابق اصل كلاسيك كارهاي خود را در دفتر وكالت يا در كاخ دادگستري انجام دهند, اما اين اصل در سالهاي اخير تا حد زيادي متروك شده بود تا سرانجام قانون 31 دسامبر 1990 با آن قطع رابطه كرد. در نتيجه ماده 3 همين قانون, ماده 3 مكرر را وارد قانون 31 دسامبر 1971 كرده است كه مي گويد: وكيل براي انجام كارهاي خود مي تواند محل خود را تغيير دهد. اين ماده نشان مي دهد كه نظير ماده 92 تصويب نامه 9 ژوئن 1972 در پيش طرح تصويب نامه اوت 1991 و تصويب نامه 25 آوريل ديده نمي شود كه اصرار داشت: وكيل در دفترخانه شخصي خود ( و يا در دفترخانه وكيل همكار خود) مشاوره مي كند و مشاوره در خارج از دفترخانه را در موارد استثنايي اجازه داد و چنانچه اوضاع و احوال ايجاب مي كرد, در محل سكونت موكل و در صورت تغيير محل, در خانه شريك الوكاله خود. نگارش ماده 3 مكرر جديد نيز ضرورتاً اين تغيير محل را تاييد مي كند كه براي انجام كارهاي وكالت, اصل آزادي تغيير محل است؛ مثلاً وكيل مي تواند براي مشاوره به خانه موكل برود. 
محل سكونت دائمي. با وجود انعطاف در آزادي تغيير محل, وكيل مكلف است كه محل اقامت خود را در حوزه قضائي دادگاه شهرستان (عمومي) مقر خود معين كند. بر اين اصل دو فقره استثنا وارد شده است: يكي تاسيس دفترخانه هاي متعدد در ناحيه پاريس براي وكلاي آن شهر كه قانون 1971 آن اجازه داده است و ديگر, وكلايي كه مقيم پاريس نيستند امروزه مي توانند در آن شهر نيز دفترخانه ديگري داير كند. 
دفترخانه دوم. وكيلي كه مي خواهد يك (يا چند) دفترخانه در حوزه كانون وكلاي خود را داير كند فقط مكلف است آن را به هيات مديره همين كانون اعلام كند. اما اگر بخواهد همين دفترخانه را در حوزه قضائي كانون ديگري داير كند, مكلف است از هيات مديره همان كانون, جواز دريافت كند و كانون ظرف سه ماه پس از درخواست درباره آن اظهار نظر مي كند. عدم اعلام پاسخ به منطله موافقت با درخواست وكيل است. در اين صورت, وكيل مكلف است افتتاح دفترخانه دوم را شخصاً به اطلاع رئيس كانون وكلاي خود برساند. رئيس كانون نيز آن را به دادستان صالح (يعني دادستان استان حوزه قضايي خاص خود) و رئيس كانون حوزه دفترخانه اول اطلاع مي دهد. وكيل نيز مكلف است شخصاً به دادستان استان حوزه دفترخانه دوم اطلاع دهد تا اين قاضي بتواند با شرايط ماده 16 به دادگاه استان رجوع كند. هيات مديره كانون مي تواند به علل تاشي از شرايط اشتغال حرفه وكالت در دفترخانه دوم يا استرداد اجازه از تاسيس دفترخانه دوم جلوگيري كند. اين هيات فقط در صورت صدور اجازه صريح مكلف است آن را به رئيس كانون وكلاي اصلي اطلاع دهد كه او نيز آن را به اطلاع دادستان استان مي رساند. 
كليه تصمميات هيات مديره كانون وكلاي دفترخانه دوم از نظر ثبت در لوحه بزرگ مطابق قواعد قانوني معتبر انجام مي گيرد. وكيلي كه دفترخانه دوم دارد بايد فعاليت خود را در آن نيز واقعاً ابراز كند و الا به دستور كانون مربوطه, دفترخانه بسته مي شود. 
6. نيابت و اداره موقت 
وكيل معذور از انجام وظايف خود. وكيلي كه به سبب بيماري يا ضعف جسماني نتواند وظايف خود را انجام دهد, يك يا چند نفر از همكاران كانون وكلاي خود را براي انجام امور مربوط معين و به رئيس كانون وكلا معرفي مي كند. اگر وكيل معذور نتواند كسي را پيدا كند يا معرفي كند, جانشين او را رئيس كانون معين مي كند كه مدت ماموريت او بيشاتر از يك سال نخواهد بود و پس از يك سال به وسيله رئيس قابل تجديد است. 
وكيل جانشين, اداره امور دفتر را به عهده مي گيرد و كليه اعمال حرفه وكيل معذور را انجام مي دهد. نام و مشخصات جانشين به دادستان مي شود. نيابت راساً با درخواست وكيل منصوب عنه يا وكيل جانشين يا دادستان استان با تصميم رئيس كانون پايان مي گيرد. 
اداره موقت. سابقاً براي اداره موقت قواعدي وضع نشده بود, ولي طرح تصويب نامه براي آن نيز قواعدي وضع كرد: در صورت فوت, تعليق موقت (قابل اجرا), ممنوعيت موقت دائم, رئيس كانون يك يا چند نفر مدير انتخاب مي كند تا به جاي وكيل معذور انجام وظيفه كنند. از سوي ديگر براي اداره موقت نيز ممكن است جانشين معين كند كه مدت آن يك سال خواهد بود و يكبار قابل تمديد است. رئيس كانون تعيين آن را به دادستان استان اطلاع مي دهد. در صورت فوق وكيل (كه از انجام وظيفه معذور است), برخلاف قانون ايران, وكالت بلافاصله زايل نمي شود, مدت زماني وقت لازم دارد تا امور دفترخانه تسويه شود. 
مدير در ازاي انجام وظايف حقوق دريافت مي كند و هزينه مار دفترخانه را مي پردازد. اداره موقت پس از پايان تعليق موقت با ممنوعيت موقت متوقف مي شود و در موارد ديگر فقدان رئيس آن را خاتمه مي دهد. 
بند دوم. تكاليف وكيل و ضمانت اجراي وظايف او 
1. تكاليف 
نسبت به قضات و همكاران. اگر وكيل در احترام و نزاكت نسبت به قضات قصور كند, مورد تعقيب انتظامي قرار مي گيرد. او بايد آداب و رسوم كانون وكلا را دقيقاً مرعي داشته, و در روابط خود با همكارانش شئونات كانون وكلا را مراعات كند. اين امر را ماده 42 قانون وكالت ايران نيز بيان كرده است و مقرر مي دارد: وكلا بايد در مذاكرات شفاهي در محكمه و لوايح كتبي احترام و نزاكت را نسبت به محاكم و تمام مقامات اداري و نسبت به وكلا و اصحاب دعوي مرعي دارند. در صورت تخلف, به مجازات انتظامي از درجه 4 به بالا محكوم خواهند شد مگر اينكه عمل مشمول يكي از عناوين جزايي باشد كه در اين صورت به حداكثر مجازات مقرره در قانون محكوم خواهند شد. 
قانون مورخ 15 ژوئن 1982 با اصلاح قواعد مجري در مورد ارتكاب تقصير در جلسه دادگاه (18) مقرر مي دارد: هرگاه وكيل طي جلسه دادرسي از تكاليف ناشي از سوگند خود تخلف ورزد, مرجع قضايي مي تواند با گزارش آن به دادستان استان از او دادخواست كند كه وكيل مذكور را در هيات مدير كانون مورد تعقيب انتظامي قرار دهد. دادستان استان شخصاً هم مي تواند موضوع را به هيات مديره كانون گزارش دهد كه در اين صورت هيات مكلف است كه ظرف مدت پانزده روز از تاريخ دريافت گزارش, نسبت به آن اظهار نظر كند. عدم اظهار نظر در مدت مذكور به منزله آن است كه هيات مديره درخواست مذكور را مردود دانسته است. راي هيات مديره به وسيله دادستان استان قابل پژوهش در دادگاه استان است. اين دادگاه مكلف است پيش از صدور حكم انتظامي, رئيس كانون وكلا يا نماينده او را براي بيان اظهارات دعوت كند. اين ترتيب در مورد قصور از اجراي قواعد ناشي از مقررات دادرسي نيز مرعي است. 
نسبت به موكلين. تكاليف وكيل نسبت به موكل به قرار زير است: 
1. وكيل مكلف است هميشه كاري را كه به عهده گرفته است انجام دهد. اگر تصور كند كه انجام آن منتفي شده است, مكلف است آن را به موقع به موكل اطلاع دهد تا او را بتواند از منافع خود دفاع نمايد. 
2. در هر مورد وكيل مكلف است قواعد احتياط و مراقبت را رعايت كند. اين قواعد از منافع موكل الهام مي گيرد كه حفظ آن به وسيله موكلين به او واگذار شده است. 
3. وقتي كه دعوي خاتمه يافت يا موضوع آن منتفي شد, وكيل مكلف است اسنادي را كه نزد او امانت بود فوراً صاحب آن مسترد كند. 
4. اگر در دعوايي, ميان موكلين تعارض منافع وجود داشته يا از اين تعارض منافع جداً زياني ناشي شود, وكيل نمي تواند مشاور يا نماينده يا وكيل مدافع بيش از يك موكل باشد. افزون بر آن صورت تعارض منفعت يا وقتي كه افشاي اسرار شغلي زياني به بار آورد يا وكيل نتواند از استقلال خود به طور كامل استفاده كند, وكيل مكلف است از اشتغال به وكالت همه آنان خودداري كند. سرانجام اگر قبول دعوي موكل جديد, اسرار دعوي موكل سابق را افشا كرده, زياني به بار آورد و يا وقتي كه وكيل در دعوي موكل جديد از اسرار دعوي موكل سابق به طور ناموجهي استفاده كند, نمي تواند دعوي موكل جديد را بپذيرد. اين مقررات شامل حال وكلايي نيز مي شود كه به طور گروهي كار مي كنند.(19) 
5. سرانجام وكيل مكلف به حفظ اسرار شغلي است(20), اسراري كه به مشاوره او با موكل و به مكاتباتي كه او با موكل خود داشته است مربوط باشد. 
افشاگري و توسل به وسايل خدعه آميز. توسل به وسايل خدعه آميز و هرگونه تشبثات براي وكيل ممنوع است. افشاگري تا انازه اي جايز است كه مردم را از يك امر ضروري مطلع كند. افشاگري بايد با نظارت هيات مديره كانون وكلا و طوري به عمل آيد كه به احترام حرفه لطمه وارد نسازد. 
گرچه ماده 91 تصويب نامه 9 ژوئن مروبط به ترتيب نصب تابلوي وكالت است, اما پيش طرح تصويب نامه اوت 1991 بدون توجه به آن, نحوه اطلاع مردم از اشتغال اعضاي كانون به وكالت را به وسيله آيين نامه داخلي هيات مديره كانون وكلا معين كرده است. 
2. ضمانت اجرا 
اقسام ضمانت اجرا. قصور ازانجام وظايف وكالت ممكن است به تعقيب انتظامي, حتي در مواردي به تعقيب كيفري و جبران خسارت نسبت به موكل, منجر شود. 
تعقيب انتظامي.اين امر به وسيله هيات مديره كانون كه در فرانسه يك مرجع قضائي حقيقي محسوب مي شود به عمل مي آيد كه مجازات تخلف اعضاي كانون در انجام تكاليف خود را به عهده دارد. قانون قواعد اين تعقيب انتظامي (21) و رسيدگي به تخلفات و شكايت از آن را دقيقاً تصريح كرده است.(22) پيش طرح تصويبنامه اوت 1991, تضمينات وكيل مورد تعقيب را كاملاً اصلاح نموده است. 
مجازات تخلفات از اين قرار است: 1. اخطار, 2. توضيح, 3. ممنوعيت به مدت سه سال, 4. حذف نام از لوحه وكلا يا از صورت اسامي كارآموزان (اين حذف نام قطعي است), 5. استرداد حق الوكاله. 
ممنوعيت از عضويت در هيات مديره كانون وكلا به مدت ده سال در سه مورد اول ممكن است مجازات مكمل تلقي شود. چنانچه وكيل متخلف از وكلاي بازار مشترك باشد, ممكن است در فرانسه مورد تعقيب انتظامي قرار گيرد و به جاي تعليق يا ممنوعيت از وكالت, به ممنوعيت موقت يا دائم در فرانسه محكوم شود. وكيل طي تعقيب كيفري يا انتظامي ممكن است به وسيله هيات مديره موقت معلق شود. 
با مقايسه حقوق ايران و فرانسه نتيجه گرفت كه حقوق فرانسه مطالب و قواعد متنوعي دارد كه اين مطالب و قواعد به طور كامل وارد ايران نشده است. در بادي امر بايد گفت كه چون در فرانسه داشتن وكيل براي اصحاب دعوي اجباري است, كار وكالت بسيار بيش از ايران است و ميان كانونهاي متعدد تقسيم شده است. اما چيزي كه بيشتر از همه جلب توجه مي كند, انجام وكالت به وسيله شركتهاي مدني وكالت است كه هر يك داراي اساسنامه و سازمان خاصي است. اين شركتهاي مدني تنها براي انجام وكالت تاسيس نشده, بلكه براي انجام كليه مشاغل و حرف آزاد داير شده اند, مانند امور ساختماني, پل سازي, لوله كشي , ترابري. 
در زمان قديم اين مشاغل به طور انفرادي وسيله افراد متخصص انجام مي گرفت , اما از آن پس دسته اي از انواع مشاغل و حرف عرضه شد كه قواعد انجام آن بر حسب حرفه مورد نظر فرق مي كرد: انجام آن به طور انفرادي يا جمعي, به صورت روزمزد يا با قرارداد همكاري ( بدون روزمزدي), عضو يك شركت مدني (جعاله) عضو يك گروه, داراي منافع اقتصدي يا اروپايي كه از آن پس قانون 31 دسامبر 1990 شركتهاي مشاغل و حرف آزاد و شركتهاي مدني را بر آن افزود. 
هدف اين قانون انجام كليه حرف و مشاغل آزاد و به وسيله شركتها بود كه به صورت مدني با سرمايه كافي تاسيس شده اند و براي انجام كار خود نيز قواعد علمي و ترتيبات خاصي دارند كه به آنها اجازه مي دهد كار را به طور گروهي انجام دهند, برنامه هاي وسيعي را به مرحله اجرا در آورند و با داشتن ذخاير مالي كافي به نيازمنديهاي جامعه پاسخ دهند, حتي با ايجاد يك شبكه بين المللي در كشورهاي خارجي نيز به فعاليت بپردازند. 
اما اين هدف, در عين حال بايد با حفظ و حمايت مشاغل مذكور نيز همراه باشد. اگر اين اشكال جديد كار پيشنهاد شدند, از اين نظر بود كه روش قبلي چنانكه بايد و شايد رضايا مراجعان را فراهم نمي كرد و حتي گاه معايبي نيز دربرداشت. همچنين دسته بندي وسايل كار( شركتهاي مدني وسايل, گروهبندي منافع اقتصادي) اجازه انجام حرفه اي را نمي دهد,بلكه تنها م يخواهد كه وسايل كار( محل ماشين آلات و متخصصان) را به بهترين وصفي در اختيار همگان قرار دهد. 
اين شركتها براي انجام مشاغل و حرف آزاد تاسيس شده اند و داراي اساسنامه قانوني يا دولتي (مطابق تصويب نامه) هستند و يا عنوان آنها به نحوي از انحاء حمايت شده است: شركتهاي با مسئوليت محدود, شركتهاي سهامي يا شركتهاي مختلط سهامي كه ظاهراً به صورت شركت تجاري هستند, ولي به مشاغل مدني اشتغال دارند كه يك يا چند حرفه را انجام مي دهند و وقتي مي توانند آن را انجام دهند كه از طرف مقامات صلاحيتدار اجازه داشته باشند و سپس در لوحه مخصوص, نام آنها ثبت شود. 
اين شركتها كه كار مردم را به بهترين وضعي انجام مي دهند, هنوز وارد قانونگذاري ما نشده و از اين رو مي توان آنها را در ايران نيز تاسيس كرده و قسمت بزرگي از گرفتاري مردم را برطرف نمود.

 




:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان جامع ترین وب سایت حقوقی و آدرس biglawyer.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 84
بازدید دیروز : 99
بازدید هفته : 198
بازدید ماه : 183
بازدید کل : 312489
تعداد مطالب : 540
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

این صفحه را به اشتراک بگذارید تماس با ما




در اين وبلاگ
در كل اينترنت
چاپ این صفحه

RSS

Powered By
loxblog.Com